حمله تند «جوان» به موسوی و خاتمی / «آلزایمر سیاسی» گرفته اند / قدرت شنوایی و بینایی شان را هم از دست داده اند
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۴۲۹۲۷
متنی که تحت عنوان «بیانیه جبهه اصلاحات» در خصوص بیانیههای اخیر موسوی و خاتمی منتشر شد نشان داد که در روی همان پاشنه میچرخد و اصلاحطلبان میخواهند همچنان در برابر فهمیدن مقاومت کنند. اگر در طول آشوبهای پاییز ۱۴۰۱، اصلاحطلبان سعی کردند اغتشاشگران را اکثریت مردم معرفی کنند، اکنون رسماً خود را به ندیدن و نشنیدن تصویر و صدای مردم در ۲۲ بهمن زدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نویسندگان این متن گویا اصلاً فراموش کردهاند که در طول ۴۰ سال گذشته سکاندار مسئولیتهای مختلف دولتی بودهاند و عملاً در ۳۲ سال از این سالها مستقیماً دولت همسو با نگرش آنان بر سر کار بوده است. حتی اگر بپذیریم که کهولت سنی سالخوردگان چپ، کار آنان را به «آلزایمر» کشانده، آیا مخاطبان را هم مانند خود فرض و تصور کردهاند که مردم هم نقش آنان را در وضع موجود نادیده میگیرند؟
بهجز ابتلا به آلزایمر سیاسی، گویا نویسندگان این بیانیه قدرت بینایی و شنوایی خود را نیز تا حدی از دست دادهاند، صدای باشکوه ملت ایران در ۲۲ بهمن امسال را نشنیده و مدعی شدهاند «امروز به نقطهای رسیدهایم که اکثریت ملت در یکسو ایستاده است و حاکمیت در سویی دیگر.»
نکته عجیب آنکه این مدعیان اصلاحطلبی گویا حتی همین ژست اصلاحطلبی خود را نیز در میانه متن از یاد برده و ناگهان به حمایت از بیانیه موسوی میپردازند. اگر آنان بیانیه موسوی را خوانده باشند – که ظاهراً چنین است- میفهمند او رسماً از نظام جمهوری اسلامی عبور کرده و با براندازان و ضدانقلاب همنوا شده است. چگونه کسانی که مدعی اصلاحطلبی در درون نظام هستند میتوانند از این نگرش دفاع کنند؟
البته در ادامه به بیانیه خاتمی اشاره میشود و در واقع نشان میدهد که بیانیههای خاتمی و موسوی دو تکه از یک پازل بزرگ «براندازی» هستند که پیشتر هم روزنامه جوان به همین نکته متذکر شده بود. «صخرهای ستبر» که خاتمی و اصلاحطلبان مدعی هستند در برابر ملت قرار دارد، در واقع همان خود دومخردادیهایی هستند که در طی سه دهه اخیر «کت اپوزیسیون» را با «شلوار پوزیسیون» پوشیدهاند. اساساً بازی سیاسی اینان همیشه همین بوده؛ هم به آرمانهای انقلاب و نظام عقیدهای ندارند و هم میدانند اگر نظام نباشد، جایی نخواهند داشت. میخواهند از جمهوری اسلامی تنها اسمی بیمسما بماند که قدرت در دستشان باشد.
نویسندگان بیانیه که بیمحلی همان اقلیت اغتشاشگر در پاییز امسال به اصلاحطلبان را دیدهاند، گویی احساسی از جنس جاماندن از تحولات دارند. میدانند نه در بین ملت جایی دارند و رابطه خود را با نظام نیز بر هم زدهاند. حال که آشوبهای پاییز را شکستخورده میبینند، میخواهند فرصتطلبانه از انزوا درآیند. غافل از اینکه انزوای این آلزایمریها ناشی از کنشگری سرتاپا تناقض خودشان است و تا با مردم و نظام صادق نباشند، در روی همین پاشنه خواهد چرخید.
بیشتر بخوانید:
حمله تند روزنامه «جوان» به خاتمی و موسوی / روح بیانیه هر دو، «براندازی» است رجایی، فعال سیاسی اصلاحطلب: مرحله «دوم و سوم عفو»، اجرایی شود / «حصر» چیزی جز «هزینه» برای نظام نداشته و ندارد حصر موسوی و کروبی چه سود و زیانهایی برای کشور و نظام داشته؟/ سال ۸۸ مورد تحلیل «هزینه-فایده» قرار گیرد کوچه «اختر» باز شد ، میرحسین در حصر ماند / عکس + بازتاب ها و واکنش خبرگزاری دولت۲۱۲۲۰
کد خبر 1733174منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: سید محمد خاتمی میر حسین موسوی اصلاح طلبان اصولگرایان اصلاح طلبان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۴۲۹۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ایران دارای سلاح هسته ای برای منطقه و جهان امنیتزا است؟
علیرضا سلطانی؛ اعتماد
در روزهای اخیر به دنبال تشدید چالشهای سیاسی و امنیتی میان ایران و اسراییل (حمله اسراییل به كنسولگری ایران در سوریه و متعاقب آن حمله موشكی و پهپادی ایران به اسراییل)، بار دیگر زمزمهها پیرامون دستیابی ایران به سلاح هستهای (زمان یا ضرورت آن) در محافل سیاسی و رسانهای داخلی و خارجی افزایش یافته است.
تامل در اظهارنظرها و دیدگاههای مطرح شده نشان میدهد كه مخالفتها و مقاومتها در برابر ضرورت دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته در داخل و خارج ایران كمتر و كمرنگتر شده است.
بسیاری از افرادی كه تا پیش از این به لحاظ مسائل امنیتی و نظامی، دستیابی ایران به سلاح هستهای را برای صلح و امنیت منطقهای و جهانی خطرناك تلقی میكردند با اولین درگیری مستقیم ایران و اسراییل بر مبنای سلاحهای متعارف (موشك و پهپاد) و تسهیل شرایط برای مواجهه بزرگتر و مخربتر برای منطقه، به این درك و صرافت افتادهاند كه یكی از مهمترین عوامل جلوگیری از درگیر شدن ایران و اسراییل، ایجاد توازن قدرت میان این دو كشور در سطح منطقهای است.
این توازن با توجه به بهرهمندی یكی از طرفین یعنی اسراییل به سلاح هستهای، تنها بر محور سلاح هستهای شكل میگیرد و از این منظر ضروری است ایران مانند اسراییل هر چه سریعتر و فوریتر به سلاح هستهای دست یابد تا منطقه شاهد ثبات و امنیت پایدار باشد.
این دیدگاه شاید از منظر نظریه توازن قدرت و نظریههای امنیتی نسل سوم و چهارم، چندان بیراه نباشد. به هر حال با توجه به شكسته شدن تابوی درگیری نظامی ایران و اسراییل در پی تحولات و تحركات نظامی اخیر دو طرف نسبت به یكدیگر، امكان درگیری نظامی گسترده با گستره منطقهای و حتی بینالمللی بسیار افزایش یافته است.
این شرایط خطرناك چه بسا بسیاری از تحلیلگران و حتی سیاستمداران جز طرفداران اسراییل را نسبت به ضرورت دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای مجاب كرده است .
با لحاظ شرایط اخیر منطقهای میتوان انتظار داشت روند تحولات سیاسی منطقهای و بینالمللی در قبال پرونده هستهای ایران دچار تغییرات جدی شود .
غرب به رهبری ایالات متحده امریكا در طول 20 سال گذشته نتوانسته روند توسعه تدریجی توانمندی هستهای ایران را با استفاده از روشهای غیرنظامی مانند تحریمهای اقتصادی متوقف سازد. فناوری و توانمندی هستهای ایران با وجود هزینههای سنگین اقتصادی و توسعهای آن به مرحلهای از ثبات علمی و فنی رسیده است به گونهای كه میتوان این توانمندی را بومی شده تلقی كرد.
از طرف دیگر با وجود نگرانی شدید غرب نسبت به روند رو به رشد توانمندی هستهای ایران و امكان دستیابی این كشور به سلاح هستهای و در عین حال متعهد شدن نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، در حال حاضر امكان یا توانی برای عمل به این تعهد نداشته و ندارد.
تنها امید و ابزار برای این مهم، فشارهای اقتصادی بوده است كه با وجود ضربات سهمگین این تحریمها بر اقتصاد ایران و معیشت شهروندان و رویارویی نظام سیاسی این كشور با برخی چالشها، نتوانسته بر اراده حاكمیت ایران بر ادامه این راه تاثیری بگذارد.
بنابراین اقدام نظامی بهرغم اشارههای مستقیم و غیرمستقیم امریكا و غرب برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، به دلیل عدم آمادگی لازم این كشورها از یك سو و احساس خطر نسبت به پیامدهای شدید اقدام نظامی و گسترش آن به سطوح منطقهای و بینالمللی برای یك دوره میانمدت دور از انتظار است.
در این شرایط اگر ایران به آستانه دستیابی به فناوری تولید سلاح هستهای رسیده باشد و این مهم برای امریكا و متحدین غربی آن مسجل باشد، تنها واكنش آنها میتواند پذیرش واقعیت موجود و به رسمیت شناختن عضویت ایران در باشگاه دارندگان فناوری و توانمندی تولید سلاح هستهای باشد . شرایطی كه دور از دسترس نیست.
این وضعیت برای كشورهای منطقه جز اسراییل به شكل دیگری قابل تحلیل است .
ایران هستهای بهطور عام و ایران دارای سلاح هستهای بهطور خاص همواره دغدغه و نگرانی بزرگی برای كشورهای منطقه به خصوص كشورهای حوزه خلیجفارس بوده و در این راستا كشورهای مزبور به ویژه در دو دهه گذشته تمام تلاش خود را هماهنگ با غرب برای جلوگیری از رشد قدرت هستهای ایران به كار گرفتهاند، اما نگرانی از درگیری ایران و اسراییل در جنگی متعارف كه ظرفیت منطقهای شدن بسیار بالایی دارد، میتواند ذهنیت این كشورها به رهبری عربستان سعودی را به سمت ضرورت ایجاد توازن قدرت منطقهای از نوع هستهای میان ایران و اسراییل تغییر دهد .
از سوی دیگر رهبران قدرتطلب در كشورهایی مانند عربستان، تركیه و مصر بالطبع دنبال بهانهای برای مسلح شدن به سلاح هستهای برای تضمین قدرت و بقای خود هستند.
در این میان شاید عربستان و شخص بن سلمان كه پرچم مخالفت با ایران هستهای را سالهاست برافراشته و روحیه ماجراجویی بالایی برای ورود به عرصههای جدید قدرت دارد، با بهرهگیری از بهانه ایران دارای سلاح هستهای و با استفاده از دلارهای نفتی و حمایتهای غرب و امریكا، گام در مسیر هستهای شدن و دراختیار داشتن سلاح هستهای گذاشته و با هزینهای پایین و زمانی كوتاه به نسبت ایران، به این مهم دست خواهد یافت .
مسالهای كه بارها رهبران عربستان سعودی در سالهای اخیر به آن اشاره كرده و چه بسا برای تحقق آن به لحاظ مشاهده پیشرفت هستهای ایران، گامهای عملی به صورت مخفیانه برداشتهاند. بنابراین میتوان گفت به لحاظ منطقهای هم تابوی دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته تا حدود زیادی شكسته شده و این كشورها علاوه بر آمادگی برای پذیرش این واقعیت در آینده نزدیك و پی بردن به دستاوردهای سیاسی و امنیتی منطقهای آن (توازن قدرت منطقهای) درصدد كنار آمدن با آن و مهمتر بهرهگیری هوشمندانه از آن در جهت منافع سیاسی و نظامی خود برخواهند آمد .
این دیدگاه كه خاورمیانه به دلیل عقبماندگیهای سیاسی و اجتماعی و همچنین فعال بودن كانونهای رادیكالیسم و بنیادگرایی از نوع دولتی و فرقهای و بالا بدون شدت تنشهای ایدئولوژیك درون منطقهای و فرامنطقهای، فاقد ظرفیتهای فكری، سیاسی و امنیتی برای در اختیار داشتن فناوریهای مربوطه و خصوصا سلاح هستهای بوده و نباید وارد رقابت هستهای از نوع نظامی شود نیز قابل مناقشه است.
بر اساس این دیدگاه، خاورمیانه هستهای، موجبات ناامنی و نابودی جهانی را فراهم میسازد. تجربه تاریخی ثابت كرده از زمان دستیابی قدرتهای بزرگ به سلاح هستهای، رویارویی نظامی مستقیم میان این كشورها از بین رفته و این كشورها خصوصا امریكا و شوروی در دوران جنگ سرد با استفاده از دیپلماسی سعی در عدم مواجهه نظامی داشتند .
این مهم در مورد جنوب آسیا و دستیابی هند و پاكستان به فناوری تولید سلاحهای هستهای در دهه 1990 مصداق دارد. از زمان دستیابی این دو كشور به سلاح هستهای، مناقشات دو كشور بسیار محدود شده و جنوب آسیا امنیت بیشتر را تجربه میكند.
در اختیار داشتن فناوری سلاح هستهای، منطق، قاعده بازی و سازوكارهای مدیریتی و امنیتی خاص خود را دارد.
از زمان دستیابی بشر به سلاح هستهای، جهان امنتر نسبت به گذشته بوده است، چراكه دولتها به این صرافت و عقلانیت رسیدهاند كه با وجود در اختیار داشتن سلاح هستهای، اما امكان استفاده از آن برای تامین امنیت، نزدیك به صفر است، چراكه سلاح هستهای صرفا برای داشتن و نه برای استفاده است.
این شرایط در مورد خاورمیانه نیز مصداق دارد. سلاح هستهای، تندروترین و رادیكالترین دولتها را نیز رام میكند. برخلاف تصور رایج، بهرهمندی قدرتهای منطقهای خاورمیانه از سلاح هستهای، امنیت منطقه و جهان را بیشتر تامین میكند.
این مهم، زمینه ارتقای سطح امنیت و ثبات در منطقه، افزایش حساسیتهای امنیتی منطقهای، فروكش كردن سطح چالشهای سیاسی و ایدئولوژیك بین كشورها، تضعیف كانونهای اجتماعی و فرقهای بنیادگرایی و رادیكالیسم در سطح منطقه و در مقابل ایجاد زمینههای ثبات، امنیت و توسعه خواهد شد. خاورمیانه هستهای، نه تنها تهدیدی برای امنیت جهانی نخواهد بود، بلكه به تقویت امنیت و ثبات منطقه و جهان كمك كرده، عقبماندگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاورمیانه از روندهای جهانی را جبران كرده و زمینه و گذار آن به دوران جدیدی از ثبات و امنیت را فراهم میسازد.
انتظار برای خاورمیانه هستهای با توانمندی نظامی چندان طولانی نیست و دیری نخواهد پاییدکه جهان به این درك خواهد رسید خاورمیانه هستهای برای امنیت پایدار جهانی ضروری و فوری است و ایران در این زمینه پیشرو خواهد بود.
کانال عصر ایران در تلگرام